تو آسمون آرزوت هزارتا بادبادك بود
تنگ بلوري دلت درست مث دل من
کلي لبش پريده بود همش پر ترك بود
وقتي آه عاشقم شدي چيزي ازم نخواستي
توقعت فقط يه کم نوازش و کمك بود
چه روزا که با هم ديگه مسابقه مي ذاشتيم
که رو گل کدوممون قايق شاپرك بود ؟
تقويم که از روزا گذشت دلم يه جوري لرزيد
راستش دلم خونه ي ترديد و هراس و شك بود
ديگه نه از تو خبي بود ، نه از آرزوهات
قحطي مژده و روزاي خوش و قاصدك بود
يادم مياد روزي رو که هوا گرفته بود و
اشكاي سرخ آسمون آروم و نم نمك بود
تو در جواب پرسشم فقط همينو گفتي
عاشقيمون يه بازي شايد ، يه الك دولك بود
نه باورم نمي شه که تو اينو گفته باشي
کسي که تا ديروز برام تو کل دنيا تك بود
قصه ي با تو بودن و مي شه فقط يه جور گفت
کسي که رو زخماي قلب من مث نمك بود